اهداف و برنامه ها :

 

این سازمان درنظر دارد تا نیاز های درمانی، بهداشتی وآموزشی کودکان کار را که همچنین شامل کودکان نیازمند، بی سرپرست و بد سرپرست نیز می شود ، در حدّ توان و امکانات تأمین نماید.

برای این منظور ابتدا باید تعریف کودک (kid) و کودک کار (kid  labour) را از نظر کنوانسیون حقوق کودکان ، یونیسف و سازمان جهانی کار (ILO) در نظر داشت و سپس در همان راستا به برنامه های  کوتاه ، میانی و بلند مدّت پرداخته شود.

تعریف کودک:

برابر کنوانسیون حقوق کودکان ، به افراد زیر ۱۸ سال ، کودک گفته می شود. مبنای این تعریف گزارش یونیسف در سال ۱۹۹۷ است که یکی از پایدارترین و براستی، اولین گزارش معتبر درباره کار کودکان در دهه های اخیر می باشد.

(The state of the world children)

به اعتقاد یونیسف ، کار کودک عبارت است از کار مخرب و زیان بخش تا کاری که برشد و بهبود جسمی و فکری او بی انجامد. بین این دو تعریف متضاد ، یک فضای کاری وسیع و خاکستری وجود دارد که لزوماً به معنای استثمار کودک نیست .

 

از دید یونیسف ، کار کودک  این گونه توضیح داده می شود :

– کار تمام وقت در سنین پایین

– ساعات طولانی کار روزانه

– کار همراه با هیجان و فشار غیر قابل تحمل فیزیکی ، اجتماعی و روانی

– زندگی و کار خیابانی

– حقوق ناکافی  و غیر مناسب با کار

– کاری که مانع از تحصیل می شود

– وکاری که  به ارزش وجودی و شخصیتی کودک لطمه می زند ، مانند بردگی مزدی و استثمار جنسی .

در همان نگاه اول می بینیم که یونیسف کار کودک را به نوعی محدود نمی داند و در نتیجه خواهان تبدیل آن به انواع بی خطرتر و راحت تر است . بعنوان نمونه ، اگر ساعات کار طولانی نباشد و یا همراه با هیجان نباشد ، اگر حقوق کافی و متناسب با کار داشته باشد و چنانچه مانع از تحصیل کودک نشود از دید یونیسف ایراد ندارد.

asd

اما ؛ آیا کودک اساساً باید کار کند ؟

لازم به توضیح است ، که نخست آشنایی با مقوله کار کودک در گستره جهانی و همچنین گسترش ابعاد آن  از زمان انتشار این گزارش تا کنون ، یک سیر تاریخی را پیموده است . چنانکه دیگر حتی یونیسف هم نمی تواند خواهان حقوق  کافی و مناسب برای کودک کار باشد ، بلکه امروزه خود مقوله کار کودک و ممنوعیّت آن مدّ نظر است . توضیح دیگر اینکه ، بنا به ماده ۱۳۸ سازمان جهانی کار (ILO) ممنوعیت کار برای کودک تا سن ۱۱ سالگی تعیین شده است . بنا بهمین کنوانسیون ، کودک از سن ۱۴ سالگی می تواند هفته ایی ۱۲ ساعت کار سفید ، که کار شیفتی و یا شبانه نباشد را انجام دهد . امّا این حدّاقل سن در کشور های غیر پیشرفته به ۱۲ سالگی هم می رسد. ولی از دید ما با توجّه به درکی که امروزه از مقوله لغو کار کودک داریم ، کار کودک این گونه تعریف می شود: هر نوع فعالیتی که به جبر امرار معاش کودک و خانواده او به کودک تحمیل شود ، کار است و ما باید خواهان لغو آن باشیم . حتّی کاری که مانع از مطالعه کودک هم نشود کار است و جسم کودک را خسته و پژمرده می کند ، چرا که او باید بدرس و کار بطور همزمان بپردازد . ما در طول سال های اخیر در جنبش لغو کار کودک شاهد تعاریف بسیاری از این دست بودیم. حتی سازمان نجات کودک در نروژ، با توجّه به موقعیّت کار کودک در کشور های در حال رشد در سال ۱۹۹۷، خواهان حق بیمه و استخدام رسمی کارگران کوچک بالاتر از ۱۰ سال شده بود ، ظاهر این رویداد، انسانی و ضروری می نمود . امّا نتیجه این کار ، پایین ماندن سنّ کودکی ، توقف رشد کودک ، باز نهادن دست بهره کشان برای بکارگیری بیشتر و این بار قانونی کودک و سرانجام الزام بکار کودک بود.

همه ما می دانیم، که قوانین در جامعه بشری نه کافی هستند و نه ضمانت اجرایی دارند ، امّا با این همه نفس وجود قوانین ، بیانگر ارزش های اجتماعی و بطور طبیعی حاصل سال ها کار و مبارزه طبقات محروم و آزادی خواهان جامعه می باشند . تصویب قوانینی که کار کودک را از ۱۰ سالگی مجاز می شمرد ، هر چند که ظاهری انسان دوستانه داشته باشند ، یک رکود و بازستانی دستاورد های جامعه بشری در این رابطه است.

asd 1

انواع کار کودک (The state of the world children) انواع کار کودک را چنین بیان می کنند : کار کودک را می شود به شاخص های اصلی: کار خانگی ،کار بردگی ، کار در مزارع و کار خانه ها ، کار در خیابان ، تن فروشی و کاری که در خانواده ها بویژه بر دختران تحمیل می شود، تقسیم کرد.

در حال حاضر در حدود ۲۵۰ میلیون کودک کار ۳ تا ۱۴ ساله در جهان وجود دارد و کار کودکان در کارخانه ها و کارگاه های کوچک هم وسیع است و هم بعدی جهانی دارد.

به گزارش یونیسف و بعنوان نمونه، در مجارستان ۳۴ درصد کودکان زیر ۱۴ سال بکارهای خانگی، یعنی خدمتکاری مشغولند. کار بردگی بیشتر در جنوب آسیا وجود دارد: بردگانی که بیشتر از ۸ یا  ۹ سال سن ندارند. بنابر این گزارش کودکان برده در هندوستان و در کارخانه های سیگارسازی و کاغذ آن ، قالی بافی ، صفحه و دیسک سازی بناچار تا ۲۰ ساعت در روز کار می کنند. این کودکان از سنین ۲ و ۳ سالگی مشغول بکارند نه از ۸ و۹ سالگی!

asd 2 

امروزه از کودکان کار در ساختن ابزار های جراحی گرفته تا دوختن کفش نایک و ریبوک در چین ، لباس زیر زنانه در فیلیپین ، قهوه برزیل ، نی شکر و قهوه مکزیک ، جاده سازی ، صنعت الکترسیته و دباغی در ایتالیا، کشتی رانی و ماهی گیری و چرم سازی در انگلیس و کامبوج و فرانسه و آلمان و قالی بافی ، توپ فوتبال سازی در کشور هایی مانند ایران ، هند ، پاکستان و بنگلادش تا کار خیابانی در تمام کشور های جهان وجود دارد .

عرصه های کار کودک چنان گوناگون و تعداد کودکان کار چنان زیاد است ، که یونیسف در سال ۱۹۹۷ ، تنها در عرصه ی کار سخت و پر مشقت ، آمار کودکان کار در حمل آب آشامیدنی برای بانوان در آفریقا را ۴۰۰ میلیون نفر تخمین زده است.

یونیسف در این گزارش ، کودکان کار را به ۴ گروه تقسیم می کند و عنوان می کند درباره بردگی و کار کودکان نمونه هایی وجود دارند که باید آشکار شوند.

نمونه اوّل :

کار کودک فقط در کشور های جهان سوّم و یا غیر پیشرفته وجود دارد .

برابر گزارش یونیسف ، در آمریکا ، در تحقیقاتی که در سال ۱۹۹۰ صورت گرفت ، روشن شد بیشتر کودکان مکزیکی و آمریکای لاتین که در نیویورک زندگی می کنند ، در مزارع سم پاشی شده پنبه مشغول بکار هستند و بسیاری از آنها خود بطور مستقیم مورد سم پاشی قرار گرفته اند در ایتالیا ، فقط نیم میلیون کودک در کشاورزی ، چرم سازی و نساجی به بیگاری مشغول هستند.

در انگلیس از هر ۵ سانحه ایی که به هنگام کار منجر بمرگ شده است ، یک مورد به کودکان کار مربوط بوده است . تا چندی پیش، حدود ۹۸ درصد توپ فوتبال و تنیس کلّ جهان را کودکان ۴ تا ۱۵ ساله پاکستانی می ساختند و اکنون به یُمن جنبش لغو کار کودک در پاکستان ، این تولیدات با جایگزینی بزرگسالان بجای کودکان ، انجام می شود.

امّا درکشور های هند و بنگلادش و قاره آفریقا که بخشی از این تولیدات به آنها انتقال پیدا کرده است،در شرکت های نایک و ریبوک کودکان ۱۷ ساعت در روز کار می کنند و حقوقی معادل ۱۴ کرون سوئد در ماه می گیرند.

نمونه دوم :

یونیسف ، ممنوعیّت کار کودک را در گرو ریشه کن ساختن فقر نمی داند و می گوید: فقر را نمی توان ریشه کن کرد، اما کار کودک را می توان ممنوع ساخت. برای همین یونیسف نجات۵۰ میلیون کودک از کار را با هزینه کردن ۲ درصد از بودجه سالیانه نظامی در جهان برای تحصیل کودکان ممکن می داند .

 

طبیعی است که سعادتمندی و رفاه نهایی بشر به دگرگونی بنیادین نظام سرمایه داری بستگی دارد و فقری که به  جامعه بشری تحمیل می شود ، برای رسیدن به آن دگرگونی ، می باید از بین برود و برای ریشه کن ساختن آن نیز از همین امروز باید قدم برداشت.

لازم به توضیح است که در بررسی نمونه های کار کودک که از جانب جنبش لغو کار کودک صورت گرفته است و یونیسف هم آنها را به عاریت گرفته است، راهکاری روشن تر و کاربردی تری برای این مشکل پیشنهاد شده است.

 asd 3

نمونه سوم:

کار بیشتر کودکان در جهان سوّم ، در کارخانه های صادراتی صورت می گیرد. از دید ما این نه تنها نمونه نیست ، بلکه واقعیّتی است که در متن جهانی شدن عمق بیشتری پیدا کرده است .

از شیر خشک نستله ، نایک ، ریبوک ، توپ های فوتبال، قهوه ، نی شکر، چیدن گل برای تهیه عطر گرفته تا ابزار های پزشکی برای اتاق های عمل کشور های غربی و هر چه که نشان ساخته شده تایوان را برخود دارد ، نشان دهنده این واقعیت هستند. در حالی که برابر ادعای یونیسف ، فقط ۵ درصد کودکان بکار در کارخانه های فرا ملیتّی و صادراتی مشغول هستند.

واقعیّت آن است که با جهانی شدن سرمایه ، اساساً کار در کارخانه ها برای مصرف خودی، دیگر معنا ندارد. اصرار بر این موضوع که کار کودکان جهان سوم، کار خانگی است و از سنتی ناشی می شود، از طرف نهاد های بین المللی و همچنین دولت های این کشور ها صورت می گیرد و از طرف سازمان جهانی کار و یونیسف هم مورد استفاده قرار    می گیرد .

نمونه چهارم :

یونیسف نمونه چهارم را بایکوت اجناس می نامد و می گوید این فقط شامل بخش صادراتی می شود که فقط ۵ درصد کار کودک را دربر می گیرد و شامل ۹۵ درصد دیگر نمی شود و از طرف دیگر بایکوت اجناس ساخته شده توسط کار کودک ، اساساً وقتی مطرح می شود که خود کار کودک نخست به رسمیّت شناخته شود.

لازم به توضیح است که بایکوت سمبلیک و اساسی کالا های کمکی ، یک نوع ارزش فرهنگی را در خود پنهان دارد و آن درصد مورد اشاره بسیار بیشتر از ۵ درصد است و کتمان میزان باقی آن خود نشانه پاشنه آشیل برخورد یونیسف و نهاد های مشابه بکار کودک است .

بهرحال یک سوی به رسمیّت شناختن کار کودک و تلاش برای لغو آن ، می تواند بایکوت اجناس ساخته شده توسط او باشد .

نمونه پنجم:

این نمونه در مورد کم اهمیت جلوه دادن کار کودکان کشور های به اصطلاح جهان سوّم یا غیر پیشرفته در تراست ها و شرکت های چند ملیتّی توسط نهاد هایی مانند یونیسف است. بطور واقعی در جهان سرمایه داری امروز با بحث هایی از این نوع که در جهان معاصر با پیدایش بعنوان نمونه کارت های اعتباری و جایگزین شدن کار انسان با ماشین و کار دست ساز با کار فکری عوض شده است ، نقش پول نیز کم رنگتر شده و تعاریف جدیدی لازم است.

جهانی بودن رابطه سرمایه داری را فراموش می کند و از یاد می برد که اگر در جایی از این کره خاکی ، کارت اعتباری جای پول را گرفته است، اما در جای دیگر همین کره خاکی بخاطر سکه ایی پول ، انسانی از گرسنگی می میرد و یا بقتل می رسد . سرمایه و بهره کشی از انسان یک رابطه اجتماعی است و در درجه اول، مهم نقش استثمار است ، می خواهد کار دستی باشد و یا فکری .

به گفته سازمان جهانی کار ، ارزان ترین قیچی هایی که توسط کودکان ۴ تا ۱۴ ساله در این دخمه ها تولید می شود ، در کشور های غربی ۵۰ دلار قیمت دارد . حال آنکه حقوق یکساله این کودکان بمرز ۵۰ دلار هم نمی رسد. این فقط نمونه ایی از عدم صحت ادعای نهاد های نامبرده است . با اضافه کردن تولید مواد اولیّه برای کارخانه های معتبر عطر سازی ، مبل سازی و… می توان تصویر واقعی تری بدست آورد. بنابراین اینکه آمار کودکان در کارخانه های صادراتی درصد ناچیزی را شامل می شود ، واقعیت ندارد. حال به ۶ نمونه مطرح شده از سوی جنبش لغو کار کودک و دفاع از حقّ کودکی در رژه جهانی علیه کار کودک یاglobal march)  ( می رسیم . ما در جنبش لغو کار کودک ، نمونه هایمان از مقوله کار کودک را با عنوان  “ از استثمار تا تحصیل  این گونه تعریف می کنیم :

کار کودک چیست؟

کار کودک به همه کار هایی گفته می شود که از نظر روحی ،جسمی ، اجتماعی و اخلاقی برای کودکان خطرناک و بی رحمانه اند. نه همه کار ها چون بعضی کار ها آسان اند و کودکان در زمان های کوتاه و تأیین شده ایی، برای کسب مهارت به آنها می پردازند. بهر روی ، اگر کاری مانع تحصیل شود جلوی رشد و توانایی کودک را بگیرد ، کار کودک نامیده می شود. وقتی کار کودک فقط به کار کودکانی که بکار می پردازند ، گفته می شود ، باید یادآور شد که کار کودک یک مورد شخصی نیست ، بلکه یک سیستم اجتماعی است که تولید و بازتولید می شود و به وضعیت اجتماعی ، اقتصادی و سیستم بهره کشی جامعه مربوط است. کودکانی که در این دور شور بختی گرفتار می شوند ، از حقّ طبیعی و اساسی شان برای تحصیل و یک زندگی طبیعی محروم می گردند . هم اکنون حدود ۲۵۰ میلیون کودک کار در جهان وجود دارد ، که به انواع کار های سخت و پر مخاطره مشغولند . یعنی یک کودک از هر ۶ کودک در جهان .

سخت ترین نوع کار کودک

 این بخش کار بر دو نوع است : کودکان در کارخانه های خطرناک کار می کنند ، برای نمونه در کارخانه هایی که مواد خطرناک شیمیایی تولید می کنند ، ۱۷۱ میلیون کودک در اینگونه کارخانه ها در سطح جهان مشغول بکارند.

کار در سایر عرصه های خطرناک که باید بیدرنگ لغو شوند، شامل کار هایی مانند سربازگیری اجباری، تجارت جنسی بردگان و کار بردگی . در مجموع ۱۷۹ میلیون کودک بکارهای سخت و پر مخاطره در جهان مشغولند یعنی یک کودک از ۸ کودک در جهان.

 

نمونه های دیگر 

نمونه اول :

 کودکان باید کار کنند ، چون فقر وجود دارد . این دیدگاه که کودکان نیازمند، مجبورند بخاطر فقر خانواده های خود کار کنند، موضوع چنان مهمی در نفس وجود مقوله کار کودک نیست، بلکه گرد و خاک پاشیدن بر یک پدیده ایی است که کمتر کسی به آن اشاره نموده است. این پدیده چیزی نیست جز همان شخصی نبودن مقوله کار کودک و وجود یک رابطه اجتماعی و اقتصادی ناظر بر آن که معمولا پدیده فقر با عنوان یک توجیح برای کار کودک بکار می رود آنهم در حالی که همزمان میلیون ها کودک در عرصه های کار پر مخاطره برای سرمایه داران و صاحب کاران بکار گرفته می شوند، این براحتی، همان افسانه ایست که می گوید: کارکودک، تا ریشه کن کردن فقر نمی تواند از بین برود.

امّا وقتی که فقر بعنوان عامل کار کودک برجسته می شود، روی فاکتور های دیگر را در این رابطه می پوشاند. یک فاکتور واقعی که کمتر از آن اسمی برده می شود ، فقر است که در اثر بکار کشیدن کودکان بوجود می آید . وقتی که کودکان شروع بکار می کنند ، بیسواد می مانند، آموزش نمی بینند ، از مهارت های لازم برخوردار نمی شوند و سطح زندگی آنان هیچگاه از آن چیزی که هست ، فراتر نمی رود . برعکس ، فقیرتر می شوند و سلامتی شان هم به خطر می افتد. کار کودک اساساً دستمزد بسیار ناچیزی دارد و در بلند مدت به پایین بودن معیشت خانواده و تنگدستی بیشتر آن می انجامد.

کارگران بزرگتر که قربانی بیکار سازی ها می شوند ، در صورتی که کودکانشان بکار گرفته نشوند، از شانس بیشتری برای نگاهداری کارشان برخوردار خواهند شد. موضوع ازاین قرار است : کار کودک ، بیکارسازی کارگران بزرگتر و پایین رفتن سطح معیشت خانواده ها، فقر را تولید و باز تولید می کند و این دایره استثمار و فقر همچنان بچرخش خود ادامه می دهد.

 

asd

نمونه دوم :

ما بدست های کودکان برای شکل دادن به ساختار اقتصادی خانواده ها نیاز داریم. از لحظه ایی که بحث لغو کار کودک مطرح شد عده ایی شروع به تکرار این مطلب کردند که با لغو کار کودک ، چه بر سر خانواده های فقیری می آید که تنها نان آورشان را از دست می دهند ؟!

 بله ؛ ممکن است بعضی خانواده ها برای مدّت کوتاهی حتّی دچار وضعیت بدتری هم بشوند ، امّا در بلند مدّت لغو کار کودک به نفع تمامی خانواده ها است . جدا از این ، توقّف و لغو کار کودک در آنجا هایی که عملی شده است ، آن چنان هم وضعیت  خانواده ها را دستخوش تغییر نکرده است. چون این کار اساساً ، درآمد چندانی ندارد. بیشتر کودکان کار از خانواده هایی می آیند، که یا والدینشان بیکارند و یا بکار های کم درآمد و نیمه وقت مشغولند. کودکان بکار گرفته می شوند، چون نیروی کار ارزانتری هستند.بنابراین این خانواده ها نیستند که بکار کودکان نیاز دارند،بلکه استثمارگران هستند که با بیکار ساختن والدین از نیروی کار ارزان کودکان آنها سود می جویند.

نمونه سوم :

کودکان برای انجام بعضی از کار ها مناسب تر هستند . این نمونه، سال هاست که بعنوان بهانه ایی برای بکارگیری و استثمار کودکان بیان شده است.

انگشتان ظریف کودکان به آنها امکان می دهد که گره های ظریفتری در قالی بزنند ، ابزار های ظریف را بهتر در دست بگیرند و … امّا علم پزشکی ثابت نموده است ، که دید جانبی انسان تا ۱۶ سالگی کامل نمی شود . بنابراین کودکان نیروی کار ماهرتری برای اینگونه کارها نیستند. یک پژوهش در هندوستان نیز بروش علمی نشان داده است که کودکان فرش های بهتری نسبت به بزرگتر ها بویژه در رابطه با طرح های پیچیده تر، نمی بافند.

نمونه چهارم :

کار کودک برای رشد کشور های غیر پیشرفته ضروری است. تاریخ نشان داده است در دنیایی که علم و فنّ آوری تا این حدّ رو به پیش است ، بکارگیری کار کودکان و سود جویی از آنان در کشورهای غیر پیشرفته، به فقر این کشورها همچنان می افزاید ، چرا که با بکار گرفته شدن کودکان و بازماندن آنان از تحصیل و آموزش ، بخش قابل توجهی از مردم جامعه بیسواد می شوند و از رشد علمی و آموزش فنّ آوری عقب می مانند. امّا تحصیل کودکان و لغو کار آنها ، برشد علمی و آموزش فنّ آوری در جامعه می افزاید و بیرون آمدن اینگونه کشورها از دایره فقر را بیمه می کند . تحصیل قلب تکامل است و تا زمانی که کودکان کار می کنند و از حقّ طبیعی شان برای تحصیل محروم می مانند ، عقب افتادگی جامعه ، ادامه و گسترش می یابد.

نمونه پنجم :

کار کودکان برای دستیابی بدانش و کارایی بیشتر آنها مفید است . میلیون ها کودک کار، توان جسمی و روحی شان را در طول روز های کار از دست می دهند و رشد طبیعی شان متوقف می شود. مدرسه و تحصیل به کودکان فقط مهارت شغلی برای آینده را نمی آموزد و نباید هم بیاموزد، که از روش کار کردن کودکان ، و از ترک تحصیل آنان این رویداد براستی جبران شود.

مدرسه و تحصیل می باید و می تواند دانش و حقوق انسانی را  به کودکان بیاموزد و پتانسیل و آمادگی لازم برای زندگی اجتماعی را در آنان بوجود آورد.

یک مطالعه علمی نشان داده است ، کسانی که بجای درس خواندن از سنین کودکی بکار پرداخته اند ، نتنها از آنانی که در سنین بلوغ کامل بکار پرداخته و مدرسه را تمام کرده اند ، موفقتر و پر درآمدتر نیستند، بلکه بمراتب بیشتر از آنان در برابر فقر و بیکاری قرار دارند.

نمونه ششم  :

کار کودکان باید به رسمیّت شناخته شود. این بحث از سوی پاره ایی از افراد و ظاهراً بمنظور بیمه کردن کودکان کار و تشخیص حقوق آنان مطرح شده است و از همان آغاز نیز مخالفت بین المللی را برانگیخته است. حقوق کودکان دادنی نیست ، بلکه با خود آنان بطور طبیعی بدنیا می آید و جامعه بشری قانوناً موظّف است از کودکان حمایت وآنها را بیمه کند ، آن هم بدون در نظر گرفتن پیشینه و شرایط اجتماعی ، بیولوژیکی و اقتصادی آنها. حقّ کودکان برای کار به معنی برخورداری از حقّ بیمه ، نکته دیگری بحقوق کودک اضافه نمی کند ، بلکه یک حقّ طبیعی و بسیار مهمّ تحصیل و آموزش را از آنان می گیرد و از سوی دیگر به استثمار کودکان جنبه قانونی می دهد ، سنّ کودکی را پایین می برد و سر انجام مانع رشد کودکان می شود . درحالی که تحصیل رایگان با کیفیّت بالا و حقّ بازی و آموزش، بهترین بیمه کودکان برای جلوگیری از استثمار و کشیده شدن آن ها بکار پرمخاطره است .جدا از این، اشتغال بکارهای بی مخاطره و سبک برای جوانان، که به آنها مهارت لازم را می دهد و جنبه ی عملی درس های تئوریک را دربر دارد ، از حقوق پایه ایی آنان بوده و هست.  تحصیل بی درنگ برای همه کودکان ، کلیدی برای پایان دادن بکار کودک است که  ۱۰۴ میلیون کودکِ در سنّ تحصیل ، خارج از آن قرار دارند . تحصیل رایگان ، اجباری و با کیفیت بالا ، تنها کلید حلّ مشکل بکارگیری کودکان است . تمامی کودکان جدا از جنسیّت ، ملیّت ، نژاد ، مذهب، محرومتر بودن یا نبودن از محلّ سکونت خود ، باید از تحصیلات ابتدایی و متوسطه رایگان ، اجباری و با کیفیت بالا برخوردار شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *